مســــــــــیر

دغدغه هایی که در این ذهن فراموشکارم در حرکت هستند.

مســــــــــیر

دغدغه هایی که در این ذهن فراموشکارم در حرکت هستند.

سال ۱۴۰۲

دوشنبه, ۷ فروردين ۱۴۰۲، ۰۴:۲۹ ب.ظ

شروع سال ۱۴۰۲ 

هیچ وقت نتونستم قبول کنم سالی که نکوست از بهارش پیداست 

توی ۳۰ سال زندگی 

سالهایی بوده که خیلی خوب شروع شده اما خوب نگذشته تموم نشده

و اما امسال زیاد خوب شروع نشد

قبل از شروع سال بر عکس همیشه که از خدا چیزای مختلف میخواستم،گفتم خدایا همچی رو میسپرم به دستای توانا و بخشنده خودت 

تو کرم و لطفت خیلی بیشتر از ذهن محدود منه

پس هر اتفاقی بیفته رو به فال نیک میگرم حتما سبب خیر خواهد شد

امید که سال پر از خیر و سازندگی‌ باشه

آمین

 

گذر زمان

يكشنبه, ۱۱ دی ۱۴۰۱، ۱۰:۵۹ ق.ظ

چشمام ضعیفه برای همین باید خیلی به اینه نزدیک بشم تا واقعیتو رو ببینم..

نزدیک شدم ...خیلی نزدیک

صورتم داره کم کم کک مک دار میشه..برام آشناست...آخه تو صورت مامانم دیده بودمشون 

کم کم دارن مهمون صورت من میشن...برام لذت بخشه 

اما حس میکنم کلی کار عقب افتاده دارم و این ناراحتم میکنه...من هنوز ۳۰ سالم نشده

Cosmos

جمعه, ۱۸ آذر ۱۴۰۱، ۰۷:۴۵ ب.ظ

شروع کردم به دیدن مستندهای cosmos 

چون همیشه یه فکرهای عجیبی تو ذهنم وول وول می کنن.🥴

خیلی جالبه...جدیده اطلاعاتش انگار ..

بد دوره ای هست...

يكشنبه, ۱۳ آذر ۱۴۰۱، ۱۲:۳۵ ق.ظ

مطمئنم مادربزرگ و پدربزرگ هامون ...چرا راه دور برم مادر و پدر من  وقتی هم سن الان من بودن دغدغه ها ترس الان ما جوونا رو نداشتن..

ترس کار و بازار و کرونا و مملکت و و و 

میگن موهاتون ارثی سفید شده...اما نمیدونن اینا گرد و خاک این راه پر از پیچ خم و خاکی هست.

امروز ازون روزا بود....ناشکری نمیکنم

هیچ وقت 

اما الهه خسته هست.......... با هیچ کسم میل سخن نیست😔

کم کم می‌فهمیم..

يكشنبه, ۶ آذر ۱۴۰۱، ۰۲:۵۲ ب.ظ

سلام نمیکنم چون مخاطب خاصی ندارم ...شاید با خودم هستم

فکر کنم ۱۵ سال میگذره از زمان هایی که تا می‌رسیدم خونه پدربزرگم سریع میرفتم از فریزر کلی کشک ترش یخ زده و لواشک و ...برمی‌داشتم میخورم و همیشه از خودم میپرسیدم چرا جز من کسی حوصله خوردن کشک نداره یا مزشو دوست نداره؟!!!

الان حدود یک ماهه فرهاد یک کیسه بزرگ کشک خوشمزه گرفته اما من با این که هر روز میبینمش...ذوق قدیم رو ندارم

شاید بزرگ شدن و پا به سن گذاشتن .....شاید ۱۵ سال دیگه دغدغه های امروز نداشتم باشم...پوشاکم..‌خونم...ماشینم...درآمدم...و..و

اما

یکسری چیزا هنوز همونن....عاشق سفر کردنم ...عاشق تجربیات خاص و جدیدم...عاشقم..❤️

زندگی را باید زندگی کرد..

آنطور که دلت میگوید.

این روزها..

يكشنبه, ۶ آذر ۱۴۰۱، ۰۱:۵۲ ق.ظ

سلام ...

حدود دو ماه میشه که ایران درگیر نا آرومی شده.

بگذریم امیدوارم به قول مادربزرگم بدبدتر نشه...

کرونا

پنجشنبه, ۸ اسفند ۱۳۹۸، ۰۳:۱۱ ب.ظ

نمی‌دونم قراره چی بشه...اما دغدغه امروز این ایران کرونا هست..

در حالی ک قیمت طلا، دلار و.... رو ب افزایشه و مردم دیگه حواسشون نیست چون مشغول دست و پا زدن برای زنده ماندن هستن!!!!

من گیجم...گیج تر از اونی که فکر کنی

توی شناخت انسان ها تو تفاوت رفتار و گفتار

کرونا اصلی چیز دیگریست....دروغ و دغل و رانت و تک خوری یه ویروس بزرگ همه گییییر هست.............

عشق

چهارشنبه, ۱۰ مهر ۱۳۹۸، ۱۰:۴۱ ق.ظ

عشق چیست؟

عشق بعنوان یکی از جذاب ترین پدیده ها برای بسیاری از انسانها است و از همین رو اکثراندیشمندان در این باب سخن گفته اند. کتاب های متعدد ، داستان ها و رمان و ادبیات سراسر از موضوعات عاشقانه و یا پرسش در مورد چیستی این پدیده بوده است.اما به طور کلی سه دیدگاه پیرامون عشق همواره تا امروز مطرح است.

نگاه اول عشق را به منزله ی پدیده ای فرا مادی و روحانی،که در روح انسان شکوفا میشود. نگاه دوم عشق را پدیده ای وابسته و محدود به رابطه جنسی و نیازهای جنسی و نگاه سوم عشق را ترکیبی از نیاز های روحی روانی، احساسی و جنسی میداند.

 از نقاط اشتراکی که در گفته های نویسندگان و فلاسفه می توان اشاره کرد ، قدرت حیرت انگیز عشق است.قدرتی که توان هر کاری را به عاشق یا علیه او می دهد.

بگذریم...

تعبیر عشق از دید من اینه که نا خواسته یکیو رو بیشتر از خودت دوست داشته باشی...یه جمله کوتاهه ولی خیلی مهم و تاثیر گذاره، فکر کن که یک انسان چقدر خودشو، جونشو، زیباییشو، موفقیت ها و اهدافشو دوست داره و براش اهمیت داره

حالا

بیاد و یکیو بیشتر از همه اینا بخواد

این یعنی عشق

من همسرم اینجوری دوسش دارم، نمیدونم کی و از کجا اومد؟ یا چجوری شیفته منش و طرزفکرش شدم؟ اما اینو میدونم که بیشتر از خودم دوسش دارم

و تجربه عاشقی رو یه تجربه فووووق العاده میدونم.

فکر کردن بهش روح ادمی رو جلا میده.

پاییز و شروع دوباره...

سه شنبه, ۹ مهر ۱۳۹۸، ۰۲:۰۲ ب.ظ

امروز داشتم تو تلگرام می‌چرخیدم

نمیدونم چی شد دستم خورد روی پروفایل جاریم، دیدم داخل بیو خودش وبلاگشو معرفی کرده، چیزی که همیشه برای من جذابه

مینو دختر خوب و فعالیه، این کارش ی جرقه ای داخل ذهنم زد که منم از شر اینستا راحت بشم و افکارمو بنویسم، چون بسیاااار زیاد فراموشکارم...ممنون مینو جانkiss

این شعر قشنگو می‌خوام قاب کنم برای خونمون

 

تلفیق دو عطر...زندگی یعنی این

لبخند دو چتر...زندگی یعنی این

پاییز برای عشق، فصل خوبیست

نقطه سر سطر...زندگی یعنی این